عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد.....
این است معنای صدور انقلاب!
تصاویر امام خمینی و امام خامنه ای در دست جوانان عراقی ....
و صدامی که زیر پا لگدمال شد و به زباله دان تاریخ پیوست!
عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد.....
این است معنای صدور انقلاب!
تصاویر امام خمینی و امام خامنه ای در دست جوانان عراقی ....
و صدامی که زیر پا لگدمال شد و به زباله دان تاریخ پیوست!
زمان ؛ زمان امتحانات است ، نیستم مدتی !
فعلا یا علی تا انشالله اول تیرماه
سایت امپراتوری دروغ نوشت: مسیح (معصومه) علی نژاد، ضدانقلاب فراری مقیم لندن که با چندین رسانه ضدایرانی مانند صدای آمریکا، بی بی سی فارسی، رادیو فردا و … همکاری دارد، در جدیدترین پست صفحه شخصی فیسبوک با انتشار تصویری بی حجاب از خود حین رانندگی در دوران حضور در ایران، زنان و دختران ایرانی را به انتشار بدون حجاب عکس های خود در شبکه های اجتماعی تشویق و در جهت ترویج فرهنگ بی بند و باری تحت عنوان «آزادیِ یواشکی» تلاش کرد و نوشت: … شرط می بندم اکثریت(!) زنان ایرانی که به اجبار باوری ندارند، لذتِ آزادیِ یواشکی را چشیده اند. … عکس های بدون روسری رانندگی کردن و بدون روسری قدم زدن و بدون روسری توچال و دربند رفتن و بدون روسری توی جنگل و کنار دریا و بالای درخت و توی دشت نفس کشیدن را منتشر کنیم؟
فریادهای آقای بهجت (ره) هنگام سلام نماز برای من سئوال شده بود، گفتم اگر ندانم چرا فریاد میکشد دیگر برای نماز به قم نمیروم.
تهران زندگی میکردم، کارم در زمینه کامپیوتر بود، روزی از تلویزیون یکی از نمازهایی را که آیتالله بهجت (ره) میخواندند را دیدم و لذت بردم.
تصمیم گرفتم به قم بروم و نماز جماعتم را به امامت آیتالله بهجت (ره)بخوانم، همین کار را هم کردم، به قم رفتم، دیدم بله همان نماز باشکوهی که در تلویزیون دیدم در قم اقامه میشود، نمازهای پشت آقا بسیار برایم شیرین و لذت بخش بود، برنامهام را طوری تنظیم کردم که هر روز صبح بروم قم و نماز صبحم را به امامت آقای بهجت بخوانم و به تهران برگردم.
یک سال کارم همین شده بود، هر روز صبح میرفتم قم نماز میخواندم و برمیگشتم، در این زمان شیطان هم بیکار ننشسته بود، هر روز مرا وسوسه میکرد که چرا از کار و زندگی میزنی و به قم میروی؟ خوب همین نماز را در تهران بخوان
و...
کم کم نسبت به فریادهای آیتالله بهجت (ره) هنگام سلام دادن آخر نماز حساس شده بودم، آخه چرا آقا فریاد میکشه؟ چرا داد میزنه؟ چرا با درد سلام میده؟ حساسیتم طوری شده بود که خودم قبل از سلامهای آقا سلام میدادم.
به خودم گفتم من اگر نفهمم چرا آقا موقع سلام آخر نماز فریاد میکشه دیگه نمیام قم نماز بخونم، همون تهران میخونم، این هفته هفته آخرمه …
یک روز آومدم و رفتم دم درب منزل آقا، در زدم، گفتم باید بپرسم دلیل این فریادهای بلند چیه، رفتم دیدم آقا میهمان داشتند، گوشه اتاق نشستم و در افکار خودم غوطهور شدم، تو ذهن خودم با آقا حرف میزدم، آقا اگر بهم نگی میرم ها! آقا دیگه نمیام پشتت نماز بخونم ها! تو همین افکار بودم که آیتالله بهجت انگار حرفامو شنیده باشه سر بلند کرد و به من خیره شد، به خودم لرزیدم، یعنی آقا فهمیده من چی میگفتم؟ من که تو دلم گفتم، بلند حرفی نزدم، چطور شنید؟
سرم را پایین انداختم و آرام از مجلس خارج شدم و به تهران برگشتم، در راه دائما با خودم میگفتم آقا چطور حرفهای من را شنید؟ در همین افکار بودم تا اینکه شب شد و خوابیدم، در خواب دیدم پشت آیتالله بهجت (ره) ایستادم و در صف اول نماز میخوانم، متعجب شدم، در بیداری اصلا نمیتوانستم به چند صف جلو برسم چه برسد به اینکه برم صف اول!
خوشحال بودم و پشت آقا نماز میخواندم، یک دفعه تعجب کردم، دیدم در جلوی آقا، روبروی محراب یک دربی باز است به یک باغ بزرگ و آباد، آخه این در رو کی باز کردند؟ اصلا قم چنین باغ بزرگی نداره، تعجب کردم، باغ سر سبز و پر از میوهای بود، خدای من این باغ کجا بوده؟ در همین افکار بودم که به سلام آخر نماز رسیدیم، در انتهای نماز و هنگام سلام نماز درب باغ محکم بسته شد، یک لحظه از خواب پریدم.
یعنی من خواب بودم؟ آقا جواب سئوال من رو در خواب دادند، پس راز این فریاد بلند آقا هنگام سلام نماز درد دل کندن از آن باغ آباد و بازگشت به زمین خاکی بود؟ به دلیل این درد آقا فریاد میکشید، من جواب سئوالم رو گرفته بودم و پس از آن سه سال دیگر عاشقانه هر روز صبح برای نماز به قم میرفتم و سپس به تهران بازمیگشتم تا آقا رحلت کردند.
این مطالب خاطرات یکی از نمازگزاران حضرت آیتالله العظمی بهجت (ره) بود که توسط پسر این مرجع تقلید فقید در مراسم سالگرد حضرت آیتالله بهجت (ره) در مسجد صاحب الزمان (عج) ورامین بازگو شد.
منبع : فارس
وزارت دارایی انگلیس به بهانه نقض حقوق بشر و با انتشار بیانیهای، نام چندین مقام ایرانی را به فهرست تحریمهای خود افزود.
به گزارش جهان، آنطور که در این بیانیه آمده، تحریم این افراد در جلسهای که روز ۱۲ آوریل (سه روز قبل) برگزار شده، اتخاذ شده است. در این فهرست نام ۱۵ مقام کنونی و سابق ایران به چشم میخورد.
«حسن فیروزآبادی» فرمانده ستاد کل نیروهای مسلح، «حیدر مصلحی» وزیر اطلاعات دولت سابق، «قربانعلی دری نجف آبادی» و «سعید مرتضوی» از جمله افرادی هستند که نامشان در این لیست وجود دارد.
«محمود عباسزاده مشکینی»، سید «مرتضی بختیاری»، «حمیدرضا عمادی»، «محمد حسینی»، «محمد صالح جوکار»، «عزیزالله رجبزاده»، «محمود سالارکیا» و «حجتالله سوری» دیگر افرادی هستند که اطلاعات آنها در این لیست به روزرسانی شده است.
وزارت دارایی انگلیس در این بیانیه خواستار بلوکه شدن داراییهای این افراد در انگلیس شده و نهادهای مالی این کشور را از هرگونه مراوده با آنها منع کرده است.
انگلیس تاکنون جمعا نام ۸۶ ایرانی را در لیست تحریمهای خود قرار داده است. برخی از افرادی که نامشان در لیست تازهمنتشر شده، آمده، پیش از این هم در فهرست تحریمهای انگلیس بودهاند، اما در لیست امروز اطلاعات این افراد به روز شده و نام تعدادی دیگر به آن افزوده شده است.
کد خبر:186951 -
ﺭﺿﺎ معروف به رضا ﺳﮕﻪ ... ﯾﻪ ﻻﺕ ﺑﻮﺩ ﺗﻮ ﻣﺸﻬﺪ ...
ﻫﻢ ﺳﮓ ﺧﺮﯾﺪ ﻭ ﻓﺮﻭﺵ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻫﻢ ﺩﻋﻮﺍﻫﺎﺵ ﺍﺯ ﻧﻮﻉ خشن ﺑﻮﺩ ...
ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﺩﺍﺷﺖ ﻣﯿﺮﻓﺖ ﺳﻤﺖ ﮐﻮﻩ ﺳﻨﮕﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻋﻮﺍ ﻭ ﻏﺬﺍ ﺧﻮﺭﺩﻥ کهﺩﯾﺪ ﯾﻪ ﻣﺎﺷﯿﻦ
ﺩﺍﺭﻩ ﺗﻌﻘﯿﺒﺶ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ ... ﺁﺭﻡ ﻣﺎﺷﯿﻦ : " ﺳﺘﺎﺩ ﺟﻨﮕﻬﺎﯼ ﻧﺎ ﻣﻨﻈﻢ " بود
ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ: ﺷﻬﯿﺪ ﭼﻤﺮﺍﻥ ...
ﺷﻬﯿﺪ ﭼﻤﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺷﺪ ﻭ ﺩﺳﺖ رضا رو ﮔﺮﻓﺖ و گفت : " ﻓﮑﺮ
ﮐﺮﺩﯼ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﺮﺩﯼ ؟ ! "
- رضا گفت : ﺑﺮﻭﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺍﯾﻨﺠﻮﺭ ﻣﯿﮕﻦ !!
-شهید چمران گفت : ﺍﮔﻪ ﻣﺮﺩﯼ ﺑﯿﺎ ﺑﺮﯾﻢ ﺟﺒﻬﻪ ..................
ﺑﻪ ﻏﯿﺮﺗﺶ ﺑﺮ ﺧﻮﺭﺩ ... ﺭﺍﺿﯽ ﺷﺪ .... رفت ﺟﺒﻬﻪ ......
***********************************
ﺷﻬﯿﺪ ﭼﻤﺮﺍﻥ ﺗﻮ ﺍﺗﺎﻕ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ...
ﯾﻪ ﺩﻓﻌﻪ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺻﺪﺍﯼ ﺩﻋﻮﺍ ﻣﯿﺎﺩ ! ...
ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﺑﻨﺪ، ﺭﺿﺎ ﺭﻭ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﺗﻮ ﺍﺗﺎﻕ ...
ﺭﺿﺎ ﺭﻭ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻨﺶ ﺭﻭ ﺯﻣﯿﻦ و به چمران گفتن این کیه اوردید تو جبهه
ﺭﺿﺎ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﻓﺤﺶ ﺩﺍﺩﻥ ...ﭼﻪ ﻓﺤﺸﺎﯼ ﺭﮐﯿﮑﯽ ...
ﺍﻣﺎ ﭼﻤﺮﺍﻥ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﻧﻮﺷﺘﻦ ﺑﻮﺩ .........
ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺷﻬﯿﺪ ﭼﻤﺮﺍﻥ ﺗﻮﺟﻪ ﻧﻤﯿﮑﻨﻪ .... ﯾﻪ ﺩﻓﻪ ﺩﺍﺩ ﺯﺩ : " ﮐﭽﻞ ﺑﺎ
ﺗﻮﺍﻡ !!!!... "
ﯾﮑﺪﻓﻌﻪ ﺷﻬﯿﺪ ﭼﻤﺮﺍﻥ ﺑﺎ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﺳﺮﺵ ﺭﻭ ﺑﺎﻻ ﺁﻭﺭﺩ : " ﺑﻠﻪ
ﻋﺰﯾﺰﻡ ! ﭼﯽ ﺷﺪﻩ ﻋﺰﯾﺰﻡ ؟ ﭼﯿﻪ ﺁﻗﺎ ﺭﺿﺎ ؟ ﭼﻪ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ؟ "
ﻗﻀﯿﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩکه ﺁﻗﺎ ﺭﺿﺎ ﺩﺍﺷﺖ ﻣﯿﺮﻓﺖ ﺑﯿﺮﻭﻥ واسه خودش ﺳﯿﮕﺎﺭ
ﺑﮕﯿﺮﻩ ﻭ ﺑﺮﮔرده که ﺑﺎ ﺩﮊﺑﺎﻥ ﺩﻋﻮﺍﺵ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩش ....
ﺷﻬﯿﺪ ﭼﻤﺮﺍﻥ گفت : " ﺁﻗﺎ ﺭﺿﺎ ﭼﯽ ﻣﯿﮑﺸﯽ ؟ !! .... ﺑﺮﯾﺪ ﺑﺮﺍﺵ ﺑﺨﺮﯾﺪ
ﻭ ﺑﯿﺎﺭﯾﺪ !... "
ﺷﻬﯿﺪ ﭼﻤﺮﺍﻥ ﻭ ﺁﻗﺎ ﺭﺿﺎ ... ﺗﻨﻬﺎ ﺗﻮ ﺳﻨﮕﺮ ...
ﺁﻗﺎ ﺭﺿﺎ : ﻣﯿﺸﻪ ﯾﻪ ﺩﻭ ﺗﺎ ﻓﺤﺶ ﺑﻬﻢ ﺑﺪﯼ ؟ ! ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺍﯼ، ﭼﯿﺰﯼ !!
ﺷﻬﯿﺪ ﭼﻤﺮﺍﻥ : ﭼﺮﺍ ؟ !
ﺁﻗﺎ ﺭﺿﺎ : ﻣﻦ ﯾﻪ ﻋﻤﺮ ﺑﻪ ﻫﺮﮐﯽ ﺑﺪﯼ ﮐﺮﺩﻡ، ﺑﻬﻢ ﺑﺪﯼ ﮐﺮﺩﻩ ... ﺗﺎ
ﺣﺎﻻ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﻓﺤﺶ ﺑﺪﻡ ﻭ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﮐﻨﻪ ...
ﺷﻬﯿﺪ ﭼﻤﺮﺍﻥ : ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ !... ﯾﮑﯽ ﺍﻭﻥ ﺑﺎﻻﺳﺖ، ﻫﺮ
ﭼﯽ ﺑﻬﺶ ﺑﺪﯼ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ، ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺪﯼ ﻧﻤﯿﮑﻨﻪ، ﺑﻠﮑﻪ ﺑﺎ ﺧﻮﺑﯽ ﺑﻬﻢ
ﺟﻮﺍﺏ ﻣﯿﺪﻩ ... ﻫﯽ ﺁﺑﺮﻭ ﺑﻬﻢ ﻣﯿﺪﻩ ... ﺗﻮ ﻫﻢ ﯾﮑﯿﻮ ﺩﺍﺷﺘﯽ ﮐﻪ ﻫﯽ
ﺑﻬﺶ ﺑﺪﯼ ﻣﯿﮑﺮﺩﯼ ﺑﻬﺖ ﺧﻮﺑﯽ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻩ من که اون بالا یکی رو دارم !...
شهید چمران :ﮔﻔﺘﻢ ﺑﺬﺍﺭ ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﯾﮑﯽ مثل تو ﺑﻬﻢ ﻓﺤﺶ ﺑﺪﻩ ﺑﮕﻢ ﺑﻠﻪ ﻋﺰﯾﺰﻡ ... ﯾﮑﻢ ﻣﺜﻞ ﺍﻭﻥ بالایی بشم !...
ﺁﻗﺎ ﺭﺿﺎ ﺟﺎ ﺧﻮﺭﺩ .......... ﺗﻠﻨﮕﺮ ﺧﻮﺭﺩ ﺑﻪ ﺷﺤﺼﯿﺖ معنویش ..........
ﺭﻓﺖ ﺗﻮ ﺳﻨﮕﺮ ﻧﺸﺴﺖ ... ﺁﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﻣﻐﺮﻭﺭ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺯﯾﺮ ﺑﺎﺯ ﮐﺴﯽ ﻧﻤﯿﺮﻓﺖ ﺯﺍﺭ ﺯﺍﺭ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ... ﻋﺠﺐ ! ﯾﮑﯽ ﺑﻮﺩﻩ ﻫﺮﭼﯽ ﺑﺪﯼ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﻬﻢ ﺧﻮﺑﯽ ﮐﺮﺩﻩ؟
ﺍﺫﺍﻥ ﺷﺪ ..... ﺁﻗﺎ ﺭﺿﺎ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻧﻤﺎﺯ ﻋﻤﺮﺵ ﺑﻮﺩ ..............
ﺭﻓﺖ ﻭﺿﻮ ﮔﺮﻓﺖ ... ﺳﺮ ﻧﻤﺎﺯ ، ﻣﻮﻗﻊ ﻗﻨﻮﺕ ﺻﺪﺍﯼ ﮔﺮﯾﺶ ﺑﻠﻨﺪ ﺑﻮﺩ .......
ﻭﺳﻂ ﻧﻤﺎﺯ، ﺻﺪﺍﯼ ﺳﻮﺕ ﺧﻤﭙﺎﺭﻩ ﺍﻭﻣﺪ ...... ﺻﺪﺍﯼ ﺍﻓﺘﺎﺩﻥ ﯾﮑﯽ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺷﻨﯿﺪﻩ ﺷﺪ ...
ﺁﻗﺎ ﺭﺿﺎ ﺭﻭ ﺧﺪﺍ ﻭﺍﺳﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﺟﺪﺍ ﮐﺮﺩ .... ﻓﻘﻂ ﭼﻨﺪ ﻟﺤﻈﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ توبه ﮐﺮﺩﻧﺶ ....
ﺗﻮﺑﻪ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﻭ ﯾﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﻭﺍﻗﻌﯽ ..........فقط ... همین !
♥•٠·
تو برنامه ویتامین 3 یه خانواده ی کم بضاعت اومده بودن که پسر 8 سالشون ، 4 سال منتظر کلیه پیوندی بوده و عمل های متعدد انجام داده بود.
بعد یه حاج آقایی اومد حاج آقا کمیل (فامیلشون خاطرم نیست) ، ایشون نه تنها کلیه شو اهدا کرده بود به سجاد( پسری که کلیه لازم داشت) و هم اینکه کلی به این در و اون در زده بود که بتونه پول خرج عمل رو جور کنه ، که جور نشده بود از ناحیه ی دیگران و در آخر ایشون می گفت روزی بنده بود که بتونم این کار نیک رو انجام بدم، ماشینی که با وام و قرض و قوله گرفته بودم رو فروختم و خرج عمل جور شد!
می گفت این وسط پدرم و همسرم فوق العاده مشوقم بودند. می گفت همسرم اینقدر پیگیر این کار بود که اول پیشنهادی که داد این بود که خودش کلیه اهدا کنه... خرج عمل با پول ماشین جور شد اما سجاد محل زندگی مناسبی هم نداشت که حالا بعد از اون همه سختی راحت زندگی بکنه، خانمش طلاهاش رو فروخته بود که بشه برای سجاد محل زندگی راحتی رو تهیه کنند...
علی ضیاء مرتب تاکید می کرد هیچ کس محض ریا نمیاد اینهمه خودش رو تو سختی عمل و رفت و آمد وهزینه و ... قرار بده!!
دکتر ِحاج آقا کمیل و سجاد هم که اومده بود تو برنامه می گفت: ما برای اینکه بدونیم حاج آقا واقعا در سلامت روان هستند و این کار مبنای عقلی داره به طرق مختلف ایشون رو تست کردیم... می گفت ایشون از هفت خان رستم گذشته تا تونسته همچین کاری بکنه. دکتر می گفت این وسط خیلی ها به حاج آقا حرف های تند و نیشداری میزدند، خدا منو ببخشه: حتی من!اما حاج آقا کمیل با خوی کریمانه که به تاسی از کریم اهل بیت (علیهم السلام) بود و با سعه صدر با همه برخورد می کرد و لبخند از روی لبش نمی رفت...
حاج آقا کمیل و همسرش تو این دوره و زمونه واقعا الگو هستن.. کثرالله امثالهم.♥•٠·
پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله) :
هر که دوست دارد که پاک و پاکیزه خدا را دیدار کند ، با همراه داشتن همسری به دیدارش رود
♥•٠·
ازدواج که کرد، یک جلد قرآن برای همسرش خرید.
توی صفحه ی اول نوشت " امیدم در این است که این کتاب اساس حرکت مشترک ما باشد و نه چیز دیگر،
که همه چیز فنا پذیر است جز این کتاب."
♥•٠·
یادگاران_20 کتاب جهان آرا
پیامبرخدا (صلی الله علیه و آله):
♥•٠·
هدیه مرد به همسر خود، از عوامل افزایش پاکدامنی زن است.
من لایحضر الفقیه، ج 4، ص 281
امام صادق(ع):
زنان را با محبت علی(ع) پرورش دهید و بگذارید آنان پاکدل باقی بمانند.
وسائل الشیعه/ج14/ص127
♥•٠·
دیالوگ قشنگی بود...
مرﺩ ﺑاید خشن باشه ﺩﺳﺘﺸﻮ ﺑﮑﻮﺑﻪ ﺭﻭ ﻣﯿﺰ
♥•٠·
ﺍﻣﺸﺐ ﻣﻦ ﻇﺮﻓﺎﺭﻭ ﻣﯿﺸﻮﺭﻡ
روایت داریم پیامبر اکرم مکرر میفرمودند :
«کمک به همسر در کارهای منزل، صدقه و احسان در راه خداست.» ـ
عشق به همسر گرما بخش و انرژی زاست ،
با اعلام این عشق به او قلب وی را تسخیر کنید.
((دوستت دارم عزیزم )) جمله ای که هیچ گاه از قلب زن بیرون رفتنی نیست ، همسر خود را از این کلام آتشین محروم نسازید.
♥•٠·
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)
شاید اگر من هم نوه امام بودم هر کاری دلم میخواست انجام میدادم و کمی از پدربزرگ عزیزم خرج میکردم تا مردم مرا ببینند و بشنوند و تأیید کنند. شاید من هم مثل زهرا اشراقی با الشرقالاوسط مصاحبه میکردم[۱] و میگفتم من هم حریم سلطان میبینم (بدون اینکه فکر کنم دارم چه سریالی را تبلیغ میکنم) میگفتم کافه گردی خوب است! آن هم برای یک زن (بدون اینکه توجهی به عواقب این رویهی اجتماعی داشته باشم) میگفتم در خانه ماهواره دارم و شبکههای مختلف آن را که باب میلم هست، اسم میبردم. (بدون اینکه فکر کنم این کار، تبلیغ یک قانونگریزی اجتماعی است)
بگذریم؛ خوب شد من نوه امام نیستم تا برای تأیید تمام کارها و رفتارهایم از امام خرج کنم و جوری وانمود کنم که انگار امام هم اگر بودند با نظر من موافق بودند! هر چه خواستم حجاب و چادر و پوشش اجتماعی بسیاری از زنان با ایمان جامعه را خُرد و خمیر کنم و بعد یک سخن از امام به زبان بیاورم که فرمودهاند: «رنگ سیاه مکروه است و نباید پوشید.» بدون اینکه کمی فکر کنم و کلاه خودم را قاضی کنم که اگر امام این جمله را برای همه جا مخصوصا زنانی که در جامعه حضور پیدا میکنند گفتهاند، پس چرا همسر خودشان را با چادر رنگی ندیدهایم؟
و اگر من نوه امام بودم شاید از مادربزرگم مایه میگذاشتم که خیلی شیک پوش بودهاند، ولی دیگر به این نکته اشاره نمیکردم که این شیکپوشی مخصوص فضای خانه و خانواده بوده نه توی خیابان و انظار عمومی!
بیخیال؛ زهرا خانم اشراقی! اینها را گفتم که بدانید چادر از سر برداشتن جلوی دوربینهای عکاسی قطعا منش مادربزرگتان نبوده و سریالهایی شبیه حریم سلطان دیدن مرام پدربزرگتان نیست. حالا شما هر کاری دوست داری بکن ولی یک خواهش اساسی، از امام و همسرشان مایه نگذار!