ما « ولایـی » هـستیــم ؟!
سه شنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۹:۴۱ ق.ظ
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
یادمان هست درفتنه 88 برخی ولایےها دچار بےصبرے شدند؛
که چرا آقا سکوت کرده؟ چرا اینقدر تحمل مےکند؟
چرا اینها را آزاد گذاشته و مجازات نمےکند؟ چرا ازحکم حکومتے استفاده نمیکند؟ و . . .
√ و اما مقـداد !
مولایش را دست بسته با طناب مےبرند
دختر پیامبرش، مجروح، پشت در افتاده است
او اما، دست برغلاف شمشیر؛ چشم درچشم علے.ع دوخته؛ آب دردلش تکان نمےخورد!
علے.ع اشاره کند، او اولین کسیست که شمشیر مےکشد؛
اما علے.ع سکوت کرده؛
او به ولایت ِ مولایش یقین دارد . . .
- ۹۲/۰۲/۳۱
از خودتونه یا نویسنده اس کس دیگه است؟
این قسمتش رو چند بار تکرار کردم، خیلی خیلی قشنگه:
چشم درچشم علے.ع دوخته؛ آب دردلش تکان نمےخورد! علے.ع اشاره کند، او اولین کسیست که شمشیر مےکشد؛ اما علے.ع سکوت کرده؛ او به ولایت ِ مولایش یقین دارد