آنچه در وب میپسندم

هرآنچه میبینم ومیپسندم اینجا ستــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

آنچه در وب میپسندم

هرآنچه میبینم ومیپسندم اینجا ستــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

آخرین نظرات

آرگو خطرناکتر است یا خواب زمستانی ما؟

سه شنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۱، ۱۱:۵۵ ق.ظ

برگرفته ازhttp://www.ahestan.ir/

پیشبرد سیاست خارجی در جهان معاصر بیش از پیش به میزان انگاره‌سازی (تصویرسازی) رسانه‌ای وابسته است. (یونس شکرخواه)

تبلیغات امروز (غرب) به دنبال آن نیست که درست را از نادرست و حقیقت را از اشتباه باز شناسد، بلکه آنچه را که بخواهد به صورت حقیقت یا اشتباه به ذهن آدمیان تحمیل می‌کند و آن را در برابر کاری انجام شده قرار می‌دهد. (هربرت مارکوزه)

*****

این روزها، بحث داغ محافل فرهنگی و هنری کشورمان و شاید همه جای دنیا، فیلم آرگو است. (مراسم اسکار را بیش از یک میلیارد نفر در سراسر دنیا دیده‌اند) از نقد و تحلیل این فیلم گرفته تا نقد اسکار سیاسی و جنگ رسانه‌ای و فرهنگی غرب با ایران. در این میان بعضی‌ها چنان از دشمنی آمریکا و هالیوود علیه کشورمان صحبت می‌کنند که انگار انتظار داشتند هالیوود فیلمی در حمایت از ایران و یا داستانی به روایت ما بسازد. غافل از آنکه از دشمن انتظاری جز این نیست.

 

argo

 

آرگو اولین فیلم ضدایرانی نیست و قطعا آخرین آنها هم نیست. در طول سال‌های اخیر هالیوود فیلمهای زیادی علیه ما ساخته که خوشبختانه علی‌رغم همه جنجالهای تبلیغاتی، هیچکدامشان نتوانستند با مخاطبین داخلی ارتباط برقرار کنند. دلیلش هم کاملا روشن است. این فیلم‌ها آنقدر از فضای اجتماعی ایران دور و بیگانه‌اند که برای مخاطب ایرانی باور پذیر نیستند. حتی اگر کسی با حکومت و سیستم سیاسی هم مشکل داشته باشد، به عنوان یک ایرانی نمی‌تواند از این فیلم‌های ضدایرانی دفاع کند. تصویر ایرانی‌ها در این فیلمها آنقدر بد، زشت، شرور، سیاه، شیطانی و غیرواقعی ترسیم شده است که هر بیننده‌ای متوجه عمق دشمنی و کینه‌ی سازندگانش نسبت به ایران و ایرانی می‌شود. به عنوان مثال می‌توان به فیلم‌های بدون دخترم هرگز، سنگسار ثریا، ۳۰۰ و … اشاره کرد.

به تازگی هم فیلم «فصل کرگدن» بختش را آزمایش کرده بود که با توجه به ایرانی بودن کارگردانش، انتظار می‌رفت لااقل نسبت به سایر فیلمهای ضدایرانی، به فضای کشورمان نزدیکتر باشد، اما این فیلم هم دست کمی از بقیه نداشت. فیلم مزخرفی که اسمش را فیلم شاعرانه گذاشتند به این امید که لااقل روشنفکران فریبش را بخورند. ترکیبی از شعر و شاعری و خیال و توهم و بیرون کشیدن بهروز وثوقی از غار تنهایی و جذابیت‌های جنسی مونیکا بلوچی (که تنها هنرش برهنه شدن در فیلمهای سینمایی است. فقط در فیلمی ایرانی برهنه نشده بود که با هنرمندیِ قبادی بزرگ، این افتخار هم نصیبش شد! از همین جا می‌شود دلیل استفاده از چنین هنرپیشه‌ای را فهمید. کسی که هنرش در بدنش هست نه زبانش، اما مجبور می‌‌شود چند کلمه فارسی حرف بزند به این امید که آقای قبادی بین المللی شود!)

به هرحال هیچکدام اینها، نه خاطرات بهروز وثوقی و نه اسم و رسم خانم بلوچی کمکی به قبادی و فیلم مضحک شاعرانه‌اش نکرد. اگر او کمی، فقط کمی فکر و مغزش را بکار می‌بست و از یک هنرپیشه ایرانی (مثلا شهره آغداشلوی سنگسار ثریا) استفاده می کرد، موفق‌تر بود. لااقل فارسی صحبت کردن هنرپیشه‌ی فیلمش را باور می‌کردیم با اینکه باز هم داستان و محتوا و پیام فیلمش را باور نمیکردیم.

خلاصه اینکه فعلا تا این جای کار، فیلمهای ضدایرانی نتوانسته‌اند با مخاطب ایرانی حتی مخاطبین کنار پیاده‌رو! ارتباط برقرار کنند که دلیل عمده‌اش هم دوری از فرهنگ و اعتقادات مردم و دروغ پردازی و سیاه نمایی درباره جامعه است. علاوه بر بینندگان ایرانی، بسیاری از منتقدان خارجی هم با دیدن چنین فیلمهایی، لب به شکایت باز می‌کنند و اهداف سیاسی پشت سر این فیلمها را تشخیص می‌دهند. اما به هرحال باید قبول کنیم که در جنجال رسانه‌ای که دنیای غرب علیه ما براه انداخته، احتمالا بخش زیادی از مخاطبین خارجی تحت تاثیر این فیلمها قرار می‌گیرند، مگر آنهایی که به رسانه‌ها اعتمادی ندارند. اهدای جایزه اسکار به یک فیلم ضدایرانی و دعوت از بانوی اول آمریکا برای آن، چه هدفی جز این دارد؟

در زمانه‌ای که اهالی فرهنگ و هنر کشورمان دلشان را به اسکار و قدم زدن روی فرش قرمز و عکس گرفتن در حالات و ژست‌های مختلف هنری و دست دادن و عکس گرفتن با فلان هنرپیشه هالیوودی خوش کرده‌اند و مشغول مذاکرات و تعارفات فرهنگی و هنری هستند، دشمن ما خیلی خوب و هوشمندانه کارش را انجام می‌دهد. این ما هستیم که یا خوابیم و یا خودمان را به خواب زده‌ایم و فقط در همچین شرایطی موقتا بیدار می‌شویم. اتفاقا باید از هالیوود ممنون باشیم که هر از گاهی فیلمی علیه ما می‌سازد و از خواب زمستانی بیدارمان می‌کند!

سی و چهار سال از پیروزی انقلاب اسلامی می گذرد. دو حادثه بزرگ در این مدت اتفاق افتاده که نه فقط در ایران بلکه بر همه جای دنیا اثر گذاشته: انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی. چقدر روی این حوادث کار کردیم؟ جوابش را وزیر محترم ارشاد به خوبی داده و خیال همه را راحت کرده: «عده‌ای می‌گویند چرا ما فیلمی برای مقابله با آرگو و دفاع از انقلاب نساخته‌ایم در حالی که نباید فقط از وزارت ارشاد این دوره انتظار داشت و باید دید وزرای ارشاد و مسئولان سینمایی قبل چه کرده‌اند!»

حق با آقای وزیر است. حرفش هم بهترین جواب ممکن است. چون آدم یادش می‌آید که آن قبلی‌ها هم کار چندانی نکرده‌اند و از این بابت با وزیر فعلی فرقی ندارند. پس چرا فقط به این بنده خدا گیر بدهیم؟ حالا تصور کنید که اگر هر کدام از وزرای فعلی در پاسخ به سوالی درباره حوزه کاریشان، چنین جوابی بدهند، آن وقت سراغ چند وزیر سابق باید برویم؟!

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی